آیه 20 سوره شوری

از دانشنامه‌ی اسلامی

مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ ۖ وَمَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ

[42–20] (مشاهده آیه در سوره)


<<19 آیه 20 سوره شوری 21>>
سوره :سوره شوری (42)
جزء :25
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

هر کس حاصل کشت آخرت را بخواهد ما بر تخمی که کاشته می‌افزاییم و هر که تنها حاصل کشت دنیا را بخواهد او را هم از آن نصیب می‌کنیم ولی در آخرت (از نعمت ابدی آن چون نخواسته) نصیبی نخواهد یافت.

کسی که زراعت آخرت را بخواهد، بر زراعتش می افزاییم و کسی که زراعت دنیا را بخواهد، اندکی از آن را به او می دهیم، ولی او را در آخرت هیچ بهره و نصیبی نیست.

كسى كه كِشت آخرت بخواهد، براى وى در كِشته‌اش مى‌افزاييم، و كسى كه كِشت اين دنيا را بخواهد به او از آن مى‌دهيم و[لى‌] در آخرت او را نصيبى نيست.

هر كس كشت آخرت را بخواهد به كشته‌اش مى‌افزاييم و هر كس كشت دنيا را بخواهد به او عطا مى‌كنيم، ولى ديگر در كشت آخرتش نصيبى نيست.

کسی که زراعت آخرت را بخواهد، به کشت او برکت و افزایش می‌دهیم و بر محصولش می‌افزاییم؛ و کسی که فقط کشت دنیا را بطلبد، کمی از آن به او می‌دهیم امّا در آخرت هیچ بهره‌ای ندارد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Whoever desires the tillage of the Hereafter, We will enhance for him his tillage, and whoever desires the tillage of the world, We will give it to him, but he will have no share in the Hereafter.

Whoever desires the gain of the hereafter, We will give him more of that gain; and whoever desires the gain of this world, We give him of it, and in the hereafter he has no portion.

Whoso desireth the harvest of the Hereafter, We give him increase in its harvest. And whoso desireth the harvest of the world, We give him thereof, and he hath no portion in the Hereafter.

To any that desires the tilth of the Hereafter, We give increase in his tilth, and to any that desires the tilth of this world, We grant somewhat thereof, but he has no share or lot in the Hereafter.

معانی کلمات آیه

  • حرث: كاشتن و كشت. مصدر و اسم هر دو آمده است. اين تعبير براى آنست كه اعمال به حكم كشت هستند، در دنيا و آخرت نتيجه مى‌‏دهند، از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله نقل شده: «الدنيا مزرعة الاخرة» منظور از آن در آيه نتيجه عمل است.

نزول

این آیه درباره کسانى نازل شده که با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در جنگ‌ها با دشمنان اسلام به مقاتله و نبرد پرداختند و مقصودشان ثواب آخرت و رضاى حق بوده است و خداوند هم به ایشان وعده دیدار و رضاى خود را در آخرت داده و در دنیا هم مال و غنیمت نصیب آنان نموده است و نیز درباره قومى منافق آمده که غرض آن‌ها در شرکت جنگ‌ها فقط مال و غنیمت بوده نه ثواب آخرت و خداوند ایشان را از آن مال و غنیمت بهره و نصیبى داد ولیکن آن‌ها را از ثواب آخرت محروم داشته است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ «19»

خداوند نسبت به بندگانش با مهر و لطف رفتار مى‌كند، هر كه را بخواهد (و صلاح بداند) روزى مى‌دهد و اوست تواناى غالب.

مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ «20»

آن كه كشت آخرت بخواهد براى او در كشتش مى‌افزاييم و آن كه كشت دنيا بخواهد از آن به او مى‌دهيم و در آخرت هيچ نصيبى ندارد.

نکته ها

در معناى لطف، نرمى و دقّت نهفته است. خداوند لطيف است يعنى به دقايق امور احاطه‌

جلد 8 - صفحه 390

دارد و هر كارى را، به سهولت و آسانى انجام مى‌دهد. «1»

اراده آخرت نشانه‌ى: وسعت ديد، دل كندن از دنيا، ايمان به وعده‌هاى الهى، رنگ بقا دادن به فانى‌ها و در يك جمله نشانه عقل و انتخاب احسن است.

در آيه 20، انسان به كشاورز، عمل او به كشت، نيّت او به بذر و دنيا و آخرت، به مزرعه و محل برداشت تشبيه شده است.

آخرت از دنيا مهم‌تر است زيرا:

1. براى آخرت‌خواهان توسعه و رشد است. «نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ»

2. آخرت‌خواهان از دنيا بهره كمى مى‌برند ولى دنياخواهان هيچ بهره‌اى از آخرت ندارند. «ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ»

3. آخرت‌خواهان به همه اهداف خود مى‌رسند. «نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ» ولى دنياخواهان تنها به گوشه‌اى از اهداف خود مى‌رسند. «نُؤْتِهِ مِنْها»

پیام ها

1- بر خلاف مخلوقات كه لطيف آنها قوى نيست و قوى آنها لطيف نيست، خداوند هم لطيف است و هم قوى. لَطِيفٌ‌ ... الْقَوِيُ‌

2- قدرت خداوند هرگز شكست نمى‌پذيرد. «الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ»

3- رزق الهى برخاسته از لطف خداست. «لَطِيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ»

4- قدرت و لطف خدا ضامن روزى‌رسانى به مردم است. لَطِيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ‌ ... وَ هُوَ الْقَوِيُ‌

5- انسان در انتخاب راه آزاد است. مَنْ كانَ يُرِيدُ ... مَنْ كانَ يُرِيدُ ...

6- ارزش كار انسان وابسته به اهداف دور و نزديك و نيّت اوست. «يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ- يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا»

7- همه داده‌ها از خداست. «نَزِدْ لَهُ‌- نُؤْتِهِ مِنْها» و عطاى خدا متناسب با نيّت و

«1». تفسير الميزان.

جلد 8 - صفحه 391

انتخاب انسان است. مَنْ كانَ يُرِيدُ .... مَنْ كانَ يُرِيدُ

8- نقش انسان تنها در انتخاب و تصميم است، مقدار كاميابى مربوط به اراده خداست. «نَزِدْ لَهُ‌- نُؤْتِهِ مِنْها»

9- هدف قرار دادن دنيا سبب محروميّت كامل از آخرت است. يرث حرث الدنيا ... ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ «20»

مَنْ كانَ يُرِيدُ: هر كه باشد كه اراده نمايد، حَرْثَ الْآخِرَةِ: كشت آخرت را، يعنى عملى را كه موجب ثواب آخرت او باشد، به جهت اين در دنيا تخم ايمان در زمين دل بكارد و به آب عمل صالح آن را پرورش دهد تا نتيجه و ثمر آن را در عرصه قيامت بردارد نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ‌: بيفزائيم مر او را در كشت خير او، يعنى بدهيم او را به عوض آن از ده تا هفتصد و زياده بر آن به اضعاف مضاعف.

بيان:

«حرث» در اصل لغت به معنى انداختن تخم است در زير زمين، و

«1» سفينة البحار، ج 2، ص 511، ماده «لطف».

جلد 11 - صفحه 413

«زرع» عبارت از حاصل آن؛ پس عمل دنيا مشابه حرث، و زراعت مشابه ثمره آن كه ثواب آخرت است، و لذا در حديث است: «الدّنيا مزرعة الاخره». حاصل آنكه هر كه در دنيا عملى كند به نيت آنكه نفع آخرت بر آن مترتب شود، ما پاداش دهيم او را به آن عمل و مضاعف نمائيم ثواب او را.

وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ: و هر كه باشد كه خواهد، حَرْثَ الدُّنْيا: كشت دنيا را، يعنى مقصد اصلى آن حصول امتعه دنيا باشد، نُؤْتِهِ مِنْها: عطا كنيم او را نصيبى از دنيا بر حسب حكمت و مصلحت، چنانچه فرمايد: «عجلنا له فيها ما نشاء لمن نريد». وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ: و نيست مر او را در آخرت، مِنْ نَصِيبٍ‌: هيچ بهره و نصيبى از ثواب آخرتى. نزد بعضى آيه در حق اهل جهاد نازل شده كه بعضى به قصد غنيمت به جهاد مى‌رفتند و براى آنها سهم غانمين بود، لكن بعضى به قصد ثواب جهاد مى‌رفتند، حق تعالى براى ايشان هم سهم غانمين و هم ثواب آخرت مرحمت فرمود.

تنبيه:

اين مطلب محقق است كه آيات قرآنى عبرت و اعتبار به عموم لفظ است نه خصوص سبب، بنابراين آيه شريفه شامل باشد عموم مكلفين را تا قيامت و آگاهى است به آنكه هر كس به نيت آخرت از روى ايمان و اعتقاد صحيح عملى بجا آورد، هم در آخرت ثواب و هم در دنيا امورات او اصلاح شود.

در مجمع- از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله مروى است: من كانت نيّته الدّنيا فرّق اللّه عليه امره و جعل الفقر بين عينيه و لم يأته من الدّنيا إلّا ما كتب له و من كانت نيّته الاخرة جمع اللّه شمله و جعل غناه فى قلبه و اتته الدّنيا و هى راغمة.

و هر كه به نيت دنيائى عمل نمايد، خداى تعالى جمعيت او را به تشتت و پراكندگى بدل گرداند و فقر را نصب العين او سازد و خير دنيا به او نرسد مگر آنچه براى او مقدر شده باشد. و هر كه به نيت آخرت عمل كند، خداى تعالى در دنيا پراكندگيهاى او را جمع فرمايد و دل او را بى‌نياز گرداند از غير و دنيا به او اقبال كند «1».

«1» نور الثقلين، ج 4، ص 569 حديث 56 بنقل از مجمع البيان.

جلد 11 - صفحه 414

در كافى- از حضرت صادق عليه السّلام: من اراد الحديث لمنفعة الدّنيا لم يكن له فى الاخرة من نصيب: هر كه بخواهد حديث را به جهت منفعت دنيا، نباشد براى او در آخرت نصيبى‌ «1».

على بن ابراهيم (رحمه اللّه) از آن حضرت فرمود: المال و البنون حرث الدّنيا و العمل الصّالح حرث الاخرة و قد يجمعها اللّه لأقوام: مال و اولاد، كشت دنيا؛ و عمل صالح، كشت آخرت؛ و گاهى خدا جمع فرمايد آن را براى جماعتى‌ «2».

ديوان منسوب به حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد.

ربّ فتى دنياه موفورة

ليس له من بعده آخرة

و اخر دنياه مذمومة

يتبعها آخرة فاخرة

و اخر قد حار كلتيهما

قد جمع الدّنيا مع الاخرة

و اخر يحرم كلتيهما

ليس له الدّنيا و لا الاخرة «3»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ الَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ «16» اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِيزانَ وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ «17» يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ «18» اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ «19» مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ «20»

ترجمه‌

و آنانكه محاجّه و مخاصمه مينمايند در دين خدا بعد از آنكه‌

جلد 4 صفحه 575

اجابت شده باشد براى آن دليلشان باطل است نزد پروردگارشان و بر آنها خشمى است و براى آنها عذابى است سخت‌

خدا است آنكه فرستاد كتابرا بحق و ميزان را و چه چيز آگاه كرد تو را شايد قيامت نزديك باشد

ميخواهند آنرا آنها كه نميگروند بآن و آنانكه گرويدند ترسندگانند از آن و ميدانند كه آن حق است آگاه باشيد همانا آنها كه شك ميكنند در قيامت هر آينه در گمراهى دور از صوابند

خداوند صاحب لطف است به بندگانش روزى ميدهد هر كه را ميخواهد و او است تواناى ارجمند

كسى كه ميخواهد محصول سراى آخرت را مى‌افزائيم براى او در محصولش و كسيكه ميخواهد محصول دنيا را ميدهيمش از آن و نيست براى او در آن سراى هيچ بهره‌اى.

تفسير

گفته‌اند يهود و نصارى محاجّه و مخاصمه مينمودند با مسلمانان و ميگفتند كه پيغمبر و كتاب ما پيش از پيغمبر و كتاب شما بوده و حق بودن دين ما مسلّم است و دين شما حق بودنش معلوم نيست و خداوند در مقام ردّ آنها فرموده بعد از آنكه اجابت شد طلب معجزه آنان براى ثبوت دين اسلام و ظاهر گشت بدست پيغمبر خاتم معجزاتيكه مردم ديدند و قبول نمودند آنرا ديگر اين احتجاج آنها وجهى ندارد چون نبوت هر پيغمبرى بمعجزاتش ثابت شده است و بنظر حقير و شهادت آيات سابقه و لاحقه روى سخن با همان كفار مكه است كه حجّت بر آنها تمام شده بود و مخاصمه و محاجّه آنها در دين خدا اشكالاتى بوده كه در حكمت احكام الهى مينمودند مانند معاندين اين زمان كه ميگويند چرا بايد نماز چنين و روزه چنان باشد و اين قبيل اشكالات بعد از ثبوت نبوت و دين كه از جانب خدا است بطلانش واضح است لذا خداوند بردّ آن اجمالا اكتفا فرموده و آنها را بخشم و عذاب شديد خود تهديد كرده است و فرموده خداوند آن ذات مقدسى است كه قرآن و احكام خود را براستى و درستى و بر طبق حكمت و مصلحت فرستاده و آن ميزان عدلى است كه هيچ اشكال و اعتراضى در آن راه ندارد و كم و زياده از آن و بر آن ناروا است و قمى ره نقل فرموده كه مراد از ميزان امير المؤمنين عليه السّلام است و باين معنى در روايات ديگرى هم تصريح شده كه ميزان اعمال در دنيا و آخرت آن وجود مبارك است و ظاهرا يكى از اشكالات بى وجه‌

جلد 4 صفحه 576

آنها كه براى استهزاء بوعده عذاب مينمودند اين بوده كه چرا قيامت زودتر نمى‌آيد كه ما بعذاب موعود برسيم چنانچه مكرر ذكر شده است لذا خدا براى گوشزد آنها به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فرموده تو چه ميدانى شايد قيامت نزديك باشد بعجله طلب ميكنند آنرا كسانيكه اعتقاد بمعاد ندارند و از سختى آن غافلند ولى اهل ايمان و اعتقاد بآن از آنروز ميترسند و براى آن توشه تهيه ميكنند چون ميدانند مسلّما خواهد آمد و كسانيكه در آن شك دارند و در مقام محاجه با تو بآن استهزاء مينمايند در گمراهى و ضلالتى بكلى دور از حق و حقيقتند و قريب باين معنى را قمى ره نيز نقل فرموده است و حكمت مخفى بودن ساعت موعود بر اهل خرد معلوم و منوط بودن نظم دنيا بآن مشهود است خداوند داراى لطف و مرحمت و صاحب برّ و احسان بر بندگان است روزى ميدهد كسى را كه ميخواهد زياد و كم و باقتضاء حال و صلاح كار او و مرتب ميكند با نظر دقيق باطن بين امور مخفى از انظار بندگانرا و اين مقتضاى لطف الهى است و بعضى لطيف را باين معنى تفسير نموده‌اند و او است داراى قوت و قدرتيكه كسى غلبه بر او پيدا نخواهد كرد كسيكه در مزرعه دنيا براى زرع آخرت كار كند و طالب نفع اخروى باشد خداوند محصول او را زياد ميكند بطوريكه تخمى ده تخم تا هفتصد تخم و زيادتر برداشت مينمايد و كسيكه براى نفع دنيوى كار كند و طالب محصول آن باشد خداوند آنچه را رزق مقسوم او قرار داده باو ميرساند ولى در آخرت نصيب و بهره‌اى براى او نيست چون اعمال به نيّات است و براى هر كس چيزى است كه نيّت نموده و از بعضى روايات استفاده ميشود كه كسيكه به نيت دنيا كار كند بمقصود نميرسد مگر بميزانى كه براى او مقدر شده و كسيكه بنيت آخرت كار كند خدا او را از مال دنيا بى‌نياز فرمايد و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مال و بنون حرث دنيا است و عمل صالح حرث آخرت است و گاهى خدا جمع ميكند آن دو را براى كسانى و در كافى از آن حضرت اللّه لطيف بعباده يرزق من يشاء بولايت امير المؤمنين عليه السّلام تفسير شده و من كان يريد حرث الآخره بمعرفت او و ائمه اطهار و زيادتى در آن حرث باستيفاء نصيب از دولت ايشان و طالب حرث دنيا و محروم از نصيب آخرت بكسى كه از دولت حق با امام عليه السّلام بى‌نصيب ميباشد تأويل شده است‌

جلد 4 صفحه 577

و اللّه اعلم بمراده.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


مَن‌ كان‌َ يُرِيدُ حَرث‌َ الآخِرَةِ نَزِد لَه‌ُ فِي‌ حَرثِه‌ِ وَ مَن‌ كان‌َ يُرِيدُ حَرث‌َ الدُّنيا نُؤتِه‌ِ مِنها وَ ما لَه‌ُ فِي‌ الآخِرَةِ مِن‌ نَصِيب‌ٍ «20»

كسي‌ ‌که‌ اراده‌ ميكند حرث‌ آخرت‌ ‌را‌ ‌يعني‌ عمل‌ ميكند ‌براي‌ آخرت‌ زياد ميكنيم‌ ‌براي‌ ‌او‌ نفع‌ آخرت‌ ‌را‌ و كسي‌

جلد 15 - صفحه 476

‌که‌ اراده‌ ميكند حرث‌ دنيا ‌را‌ ‌يعني‌ عمل‌ ميكند ‌براي‌ دنيا ميدهيم‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌از‌ دنيا آنچه‌ حكمت‌ اقتضاء ميكند و نيست‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ نصيب‌ و بهره‌اي‌ ‌در‌ آخرت‌.

حرث‌ ‌در‌ لغت‌ بمعني‌ زراعت‌ ‌است‌ و زارع‌ ‌را‌ حارث‌ ميگويند ‌که‌ بزبان‌ ‌ما رعيّت‌ مي‌نامند.

مَن‌ كان‌َ يُرِيدُ حَرث‌َ الآخِرَةِ چنانچه‌ ‌در‌ حديث‌ ‌است‌

الدنيا مزرعة الاخرة

‌در‌ دنيا بايد كشت‌ كرد و ‌در‌ آخرت‌ ضبط نمود و حرث‌ آخرت‌ ايمان‌ و عمل‌ صالح‌ و تقواي‌ ‌از‌ معاصي‌ و محرمات‌ و جلوگيري‌ نفس‌ ‌از‌ مخالفت‌ اوامر و نواهي‌ خداي‌ متعال‌ ‌است‌.

نَزِد لَه‌ُ فِي‌ حَرثِه‌ِ ‌هم‌ ‌در‌ دنيا فوائد و نتايج‌ ‌او‌ ‌را‌ درك‌ ميكند و ‌هم‌ ‌در‌ آخرت‌ ‌به‌ اضعاف‌ مضاعف‌ ‌به‌ ‌او‌ جزاء ميدهيم‌.

وَ مَن‌ كان‌َ يُرِيدُ حَرث‌َ الدُّنيا ‌که‌ تمام‌ همّتش‌ دنيا ‌است‌ و زخارف‌ ‌آن‌ و ابدا بفكر آخرت‌ نيست‌ نه‌ ايماني‌ و نه‌ عمل‌ صالحي‌ و نه‌ تقوايي‌ بلكه‌ غرق‌ دنيا ‌شده‌.

نُؤتِه‌ِ مِنها ‌من‌ تبعيضيه‌ ‌است‌ ‌يعني‌ بعض‌ دنيا ‌را‌ باو ميدهيم‌ نه‌ آنچه‌ ‌که‌ بخواهد ‌يعني‌ ‌از‌ دنيا بي‌ نصيب‌ و بي‌بهره‌اش‌ نميكنيم‌ آنچه‌ موافق‌ حكمت‌ و مصلحت‌ ‌است‌ ‌به‌ ‌او‌ عنايت‌ ميكنيم‌.

وَ ما لَه‌ُ فِي‌ الآخِرَةِ مِن‌ نَصِيب‌ٍ هيچ‌ گونه‌ بهره‌ و نصيبي‌ ندارد، و اينها كساني‌ هستند ‌که‌ «باع‌ آخرته‌ بدنياه‌» مثل‌ اكثر ابناء نوع‌ امروزه‌ اما كفار امروزه‌ ‌که‌ تمام‌ فكر ‌آنها‌ ‌در‌ ترقي‌ و ‌تعالي‌ و صنايع‌ مستحدثه‌ و مال‌ و منال‌ دنيويست‌ و ‌در‌ مخيله ‌آنها‌ خطور نميكند ‌که‌ عالم‌ ديگري‌ هست‌ و بايد ‌براي‌ آنهم‌ فكري‌ نمود و اما ملل‌ مختلفه‌ مثل‌ يهود و نصاري‌ و فرق‌

جلد 15 - صفحه 477

عامه‌ و ‌لو‌ يك‌ اعمال‌ ‌براي‌ آخرت‌ ‌خود‌ انجام‌ ميدهد لكن‌ چون‌ ايمان‌ ندارند كليّه اعمال‌ ‌آنها‌ باطل‌ ‌است‌ و ايمان‌ شرط صحت‌ كليه اعمال‌ ‌است‌ و بدتر ‌از‌ همه اينها جوانان‌ روشن‌ فكر امروزه ‌ما ‌که‌ ميگويند ‌اينکه‌ علماء و آخوندها مانع‌ ‌از‌ ترقي‌ و ‌تعالي‌ ‌ما شدند و اينها نه‌ نمازي‌ و نه‌ روزه‌اي‌ و نه‌ خدايي‌ و نه‌ قرآني‌ و نه‌ احكامي‌ و نه‌ مسائلي‌ و نه‌ ديني‌ و نه‌ آئيني‌ دارند لكن‌ ‌در‌ جواب‌ ‌آنها‌ اينكه‌ نه‌ خداوند و نه‌ علماء و نه‌ قرآن‌ و نه‌ دين‌ و نه‌ آخوندها مانع‌ ‌از‌ ترقي‌ و ‌تعالي‌ ‌شما‌ شده‌اند بلكه‌ ترغيب‌ و تشويق‌ ‌هم‌ ميكنند و مانع‌ ‌از‌ ترقي‌ و ‌تعالي‌ ‌شما‌ اشتغال‌ ‌به‌ لهويات‌ و تفريحات‌ و خودسازي‌ و بخودپردازي‌ و نگاه‌ ‌به‌ يكديگر و هزار مفسده ديگر ‌است‌ ‌که‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌هم‌ ‌از‌ دنيا و ‌هم‌ ‌از‌ آخرت‌ بازداشته‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 20)- مزرعه دنیا و آخرت! در این آیه با یک تشبیه زیبا، مردم جهان را در برابر روزیهای پروردگار و چگونگی استفاده از آن، به کشاورزانی تشبیه می‌کند که گروهی برای آخرت کشت می‌کنند، و گروهی برای دنیا، و نتیجه هر یک از این دو زراعت را مشخص می‌کند.

ج4، ص338

می‌فرماید: «کسی که زراعت آخرت را طالب باشد به او برکت می‌دهیم و بر محصولش می‌افزاییم» (مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ).

«و آنها که فقط برای دنیا کشت کنند (و تلاش و کوششان برای بهره‌گیری از این متاع زود گذر و فانی باشد) تنها کمی از آنچه را می‌طلبند به آنها می‌دهیم اما در آخرت هیچ نصیب و بهره‌ای نخواهند داشت» (وَ مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ).

به این ترتیب نه دنیا پرستان به آنچه می‌خواهند می‌رسند و نه طالبان آخرت از دنیا محروم می‌شوند، اما با این تفاوت که گروه اول با دست خالی به سرای آخرت می‌روند و گروه دوم با دستهای پر! تشبیه جالب و کنایه زیبایی است: انسانها همگی زارعند و این جهان مزرعه ماست اعمال ما بذرهای آن و امکانات الهی بارانی است که بر آن می‌بارد اما این بذرها بسیار متفاوت است. بعضی محصولش نامحدود، جاودانی و درختانش همیشه خرّم و سرسبز و پر میوه، اما بعضی دیگر محصولاتش بسیار کم، عمرش کوتاه و زود گذر و میوه‌هایی تلخ و ناگوار دارد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص473
  2. تفسیر کشف الاسرار.

منابع